آرامش جان
دوشنبه, ۱۰ آبان ۱۳۹۵، ۰۷:۵۵ ب.ظ
چشمان تو بر هم زند آرامش جان ها
اعجاز نگاهت همه جا ورد زبان ها
گویند که با ناز تو هر عقل شود مست
آواز قدم های تو در گوش مکان ها
در قصه ی لیلاست که یک دل شده ویران
دیوانه ی تو اهل زمین و آسمان ها
سرگشته ی تو هر دل و هر چشم و زبانی
آشفته مجالی است عیان ها و نهان ها
در خلقت تو راز نهان چیست که اینجا
از جن و ملک تا به فلک برده امان ها؟
آواره متین در طلب فصل بهار است
تا آیی و دستی به سر برگ و خزان ها...
علی نامداری(متین)
- ۹۵/۰۸/۱۰